بهار همان بهار بود

در روزهای جمعه و شنبه ی گذشته به یکی از روستاهای دوردست

در ارتفاعات شرق گیلان سفر کردم .

در بین آن همه زیبایی شگفت انگیز از پیرزنی که لااقل هشتاد سال 

را دیده  و به چوبدستی بلند خود تکیه زده بود پرسیدم که در این سن

و سال ، چه تفاوتهایی در بهار امسال با بهاران دوره ی جوانی اش

می بیند؟؟    به سرعت پاسخ گفت:هیچ !!

پیرزن هیچ تغییری در بهار نمی دید ... برای او همان گلها و همان شور

و طراوت و رنگها در طول هشتاد سال تکرار می شد .

احساس اش در باره ی بهار ، سرشار از اشتیاق و شوق بود .......

شب که در کنار بخاری هیزمی نشسته بودیم ، از خاطراتش حرف زد .

خاطراتی از گذشته ها .... اما ملالی در خاطرش حس نمی شد .

او معتقد بود که طبیعت با همه ی زیباییهایش همیشه در کنار ماست 

.... و این ما هستیم که با غصه ها و حسرتهای خویش ، زیباییها را 

نمی بینیم .  در نظرش رفتن آدمها و مرگ عزیزان بخشی از قاعده ی

طبیعت بود ... درست مانند برگ ریزان و آمد و رفت فصلها !!

می گفت : باید یاد عزیزانمان را در دل زنده نگه داریم و آنها را با خاطرات

خوب شان به یاد آوریم .... همین و بس!

من نیز پس از این سفر کوتاه احساسم را در قالب یک فایل صوتی 

بیان کرده ام ... لطفا اینجا را کلیک کنید ! 

نظرات 1 + ارسال نظر
ویس سه‌شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:34 http://lahzehayenab.blogsky.com

کسانی که در طبیعت[ همان لطافت هستند .نمی دانم راجع به باران سازان شنیدید؟لابد خندیدید و فکر کردید مقصودم دادن بارهای الکتریکی به ابرهاستالبته می دانم شما فوراً منظورم را گرفتید.هرمان هسه کتابی در این زمینه دارد.باران ساز ، در تلاشش با ارتباط با ابرها ، خود ابر می شود.یعنی همان حق الیقینی که در عزفان خودمون هست.این پیرزن و نمونه هایی مثل او هم همینطور. چنان با طبیعت و فراز و نشیبش زندگی می کنند که به همان مرحله می رسند.و شما هم که بارها به بهترین شکلی در باره ی زیباییهای طبیعت می نویسید ، کاملاً فضا را درک می کنید.

راستی دوباره حسابی دل ما رو آب کردید.تجسم اون اتاق و پیرزن و اجاق هیزمی برای من فقط یک تصویره.و صورت عینی نداره.خوش به حالتون و گوارای وجود

ویس عزیز از باران ساز و هرمان هسه که بگذریم
باید بگویم که جای همه ی دوستان خالی بود .....
نمی دانم چگونه می شود برای همیشه در چنان جایی زندگی کرد؟
کاش از ابتدا در همان بالا به دنیا آمده بودم .... دلتنگ آنجایم همیشه ...
دلتنگ همیشگی !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد