مقدمه وصال

این روزها دارم جوانه می زنم         انگار دارم سبز می شوم در این روزهای برگ ریز و زرد      و چقدر آسان است که در این خنکای مطبوع ، نشانی دستهای گرم تو را بیابم .

دارم سرریز می شوم از صخره های غرور        و می پیوندم به برکه ای آرام که تصویر تو را بر سینه اش نشانده  . . . و دلم آشوب است که مبادا سنگی بیفکنند بر آب      و تصویرت را موجهای کوچک از برکه برگیرند

در آسمان شناورم      مثل تکه ابری تنها      و امیدم به باد است تا مرا به تو برساند      تا در آغوشت چشمهایم برق بزند و آن گاه بباریم        و روان شویم در نهرهایی که در باغها  لالایی می خوانند    

 چقدر کار دارم این روزها     باید به خاطره ی برگهایی که بر زمین می افتند ، گوش کنم       باید دلداری دهم به شاخه های بی بار       و سخن بگویم با باد بی قرار

 



*در یکی از سالهای دور تنها و بی همراه به دیدار پاییز و جنگل رفتم .  درختان همه در خواب بودند . . . در میان شان گشتم و سرانجام یکی را یافتم که هنوز بیدار بود .      وقتی حرف می زد ، صدایش بوی اندوه و فراق و جدایی داشت و مثل این بود که دنیا به پایان رسیده است .    خواستم دلداری اش دهم . . . پس گفتم : نگران نباش درخت جان    باز هم از خواب برمی خیزی و شکوفه می زنی و زندگی ات تازه می شود.

با همان لحن حزن آلود گفت : آدمها همیشه همین را می گویند     آدمها همیشه فکر می کنند تا سالهای طولانی برای زیستن و ماندن ، فرصت خواهند داشت       ولی ما درختها هر بار که پاییز می رسد و پیش از آن که به خواب رویم ، برای همیشه با یکدیگر وداع می کنیم و این گونه می پنداریم که تابستان گذشته آخرین فصل زندگی ما بوده است        برای همین است که قدر فرصتها و زندگی را از آدمها بیشتر می دانیم و هیچ وقت از بخشیدن سایه های مطبوع و برگ و بار دادن ، باز نمی مانیم .*




این روزها دارم فروتنی را از برگها یاد می گیرم       و برای همین است که دارم جوانه می زنم      در هوایی که بوی رفتن می دهد      این روزها دارم متواضع می شوم در تماشای پاییز       تا فروتنانه به تو برسم      تا مبادا به اتهام غرورم ، مرا بار دیگر از خویش برانی .

نظرات 10 + ارسال نظر
n دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 00:23

به نام صاحب شانس

« با عشق هم چیزممکن است.»

موقعی که این نامه را دریافت می کنید کسی راکه دوست دارید ببوسیدومنتظریک معجزه باشید.

این نامه برای خوش شانسی شمافرستاده شده است نسخه اصلی درکشورانگلستان می باشد.این نامه9باردردنیاچرخیده است شانس برای شمافرستاده شده است ظرف مدت 4روزپس از دریافت این نامه اخبارخوشی را دریافت خواهیدنمود به شرط آنکه شماهم به نوبه خود آن رابرای دیگران ارسال نمایید.این شوخی نیست باارسال آن شما خوش شانسی خواهید آورد پول نفرستیدکپی ها رابرای اشخاص بفرستید که فکرمیکنیدبه شانس احتیاج دارند.این نامه را نگه ندارید.این نامه راظرف مدت 96ساعت ازدست شما خارج شود.

یک افسر آر.آ.پی.هفتاد هزاردلاردریافت نمود.جرلبرن ده هزار دلار دریافت نمود ولی چون این زنجیرراشکست آن را ازدست داد. درهمین حال درفیلیپین جین ولنز به دلیل اینکه این نامه رابه جریان نینداخت6روزپس ازدریافت آن همسرش راازدست داداگرچه قبل از مرگ همسرش775هزاردلاردریافت نموده بود.حتماُ20 کپی بفرستیدو ببینیدکه ظرف مدت 4روزچه اتفاقی می افتد. این زنجیره از ونزوئلا شروع شدواین نامه ازبانرک آنتولی پیگیری وبه میلیونری در آمریکای جنوبی نوشته است. ازآنجاکه این کپی باید در سراسرجهان بگرددشماباید20کپی تهیه نموده وبرای دوستان وهمکارانتان بفرستیدپس از چند روزشمایک سورپریزدریافت خواهیدنموداین یک حقیقت است حتی اگرشمایک شخص خرافاتی نباشید.

توجه کنیدکنانتین ارلاس درسال1958نامه را دریافت نمودو ازمنشی خودخواست تا 12کپی تهیه نموده وآنهاراارسال نماید چند روزبعداودرتالاری دومیلیون دلاربرد.

کارلردرایک کارمنداداری این نامه رادریافت نموده ولی فراموش کرد که این نامه راباید ظرف مدت 96ساعت ارسال کند.اوشغلش را از دست دادکمی بعد نامه راپیداکردو20کپی ارسال نمودوظرف مدت چند روزشغل بهتری بدست آورد .تلان فارفنه این نامه رادریافت نمود وچون آن راباور نکرد وبه دورانداختو9روزبعد مرد.درسال1986 نامه توسط یک زن جوان در کالیفرنیادریافت شدو چون مخدوش وناخوانابود او قول دا دکه این نامه راتایپ نموده و ارسال کند او نامه راکنار گذاشت تا بعد این کارراانجام دهدو ناگهان بامشکلات زیادی در مورد اتومبیلش وپرداخت حسابهای سنگین مواجه شد نامه ظرف مدت 96ساعت ارسال نشده بود سرانجام همانگونه که قول داده بود نامه را تایپ کردوآن راارسال نمود بلافاصله ظرف مدت چند روزبرنده یک ماشین نو گردیدونیزهمین امسال و حدود دوماه قبل این نامه به دست من رسید(سال2000 میلادی درایران)من نیزاین نامه رانادیده گرفته وبه ان توجه زیادی نکردم نامه چند روزپیش من بود تااینکه ناگهان دو نفرازاعضای فامیل پشت سر هم طی گذشت دو روزفوت کردندومن باهزار زحمت نامه راپیدا کرده وچون خیلی خوانا نبودآن رادوباره تایپ کردم تا به دست شما برسد.

به یادداشته باشید برای آنها پول نفرستید این نامه رانادیده نگیرید حتی اگر اعتقادی نداشته باشید این نامه بنا به دلایل خاص وعجیبی عمل می کند.

بخوانید فقط پاک نکنید .دوست عزیزشما نیز میتوانید به جای کپی این نامه را به 21نفر از دوستانتان از طریق پست الکترونیکی ارسال کنیدو شانس خود را امتحان کنید (یا کپی کنید وبه 20نفر که احتیاج دارند بدهید.)

من با خوندن این کامنت ، واقعا هنگ کردم . نمی فهمم یعنی چی؟

صدرا دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:42

سلام بر پادشاه فصلها که طبع عاشقان را لطیف و معطر می سازد

از من هم سلام
سلام بر شما و سلام بر پادشاه فصلها

مهران دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:00

سلام
واقعا درست گفت :تا شقایق هست زندگی باید کرد
من هم این روزها جوانه زدم و امید و شور حالی دیگی دارم البته همیشه هم امیدوار هستم و بودم
عشق و عاشق شدن به جا و مکان و سن سال نیست به اون احساسی هست که در ما بوجود میاید و خواستن هست
همیشه به خوبی ها به ارزوهای خوب و در کل باید مثبت فکر کرد و اون حس قشنگ و زیبا رو احساس کنی و زمانی قلبت با ضربان بیشتری میزنه و با یه تنفس عمیق به خود ارامش میدی و میبینی بانی این ضربان و شور حال و این میشه زندگی و ووووووووو
و برای همینقدر فرصت ها و زندگی رو باید بدانیم

سلام مهران عزیز
عاشق باشی و پایدار و آباد
برای همیشه

پرنیان دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:37

چقدر خوب است که دلیلی وجود داشته باشد برای جوانه زدن ... و چه چیزی ناب تر از طبیعت که الگوی زنده شدن های دوباره باشد.

چقدر زیباست دلشوره های محو شدن چهره ی دلبر از صفحه ی برکه ها و چقدر این پائیز خوب است که احساسات عاشقانه ی آدمها را به غلیان وامی دارد.

زیبا بود متن با احساستان فرخ غزیز. سبز باشید همیشه

سلام ... چقدر خوب است این پاییز
بله ، خوب و دلرباست و همیشه دیدنش مایه ی آرامش است .
ممنونم پرنیان عزیز ... سپاس

[ بدون نام ] دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:45

وااااااااااااای هنگ کردمممممم
ترکوندی جون ایرج میرزا
به این میگن یه پست هنری
فوق العاده بود
آفرین
باریکلا
چه چه
به به
ایوللللللل
سهراب تو قبرش لرزید

مرسی که ما رو خندوندی ایرج عزیز
والا من کجا و سهراب !؟؟
به هر حال ممنونم ...

ایرج میرزا چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 19:54

و دلم آشوب است که مبادا سنگی بیفکنند بر آب و تصویرت را موجهای کوچک از برکه برگیرند
این بند خیلی قشنگ بود اما این یکی خیلی هنری تره:

و امیدم به باد است تا مرا به تو برساند تا در آغوشت چشمهایم برق بزند و آن گاه بباریم


خداییش خودت نوشتی ؟ از جایی تقلب نکردی ؟ جون ایرج میرزا راستشو بگو . از موقعی که پست قبلیتو خوندم اعتمادم بهت کمرنگ شده
راستی سلاممو قورت دادم . ببخشید
سااااام .... ببخشید.... سلام علیکم

سلام ایرج عزیز و گرامی
جون داداش اذیت مون نکن ... جوری می نویسی که انگار من چه شاهکاری نوشتم !؟ شرمنده نفرما ... درسته ما رفیق خلافکار زیاد داشتیم و خودمون هم تا حدی از خلاف خوشمون میومد . اما خلافکارها هم دل دارند با این همه خوشحالم که این پست رو پسندیدی ... زندگی ات هماره عاشقانه باد

تنها چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:51

سبز، تویی که سبز می‌خواهمت...
سبز باد، سبز شاخه‌ها،
اسب در کوهپایه
و زورق بر دریا….!
"فدریکو گارسیا لورکا"
-----------------------------------
پلـک هایت را باز کن !
شعرم را بخوان ..
خودت قافیه سازی کن و
من مراعات
می کنم
ردیف های بی نظیـر تو را ..
و بگو ؛
کدام
فعل ها ،
مُسند ساز است ؟
و بهترین جمله ؛
مُجاز به ایهام است و
استعاره چقدر
تشخیص دادنش
شبیه ِ تشبیه
چشمان ِ تو به چشمان ِ من است ..
و حال ،
با یک تلمیـح ؛
خودت را در داستانِ زندگی ام بینداز ..

اگر شاعر بودم ، نیازی نبود تا به قافیه و ردیف و هر چیز دیگر تن در دهم . برای تو از ساده ترین کلمات ، شعری می ساختم که به آسودگی در دلت جای گیرد و از برش کنی ... دوستان صمیمی و ساده همین گونه اند.
حس ناب و محبتهای شان کیمیاست ... و تو ای تنهای عزیز همین طوری هستی که نوشتم . من همیشه در فضای پیامهای تو که بوی سادگی و محبت میدهد ، نفسی تازه میکنم .

تنها پنج‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 02:07

خدایا یه خواهش ازت دارم:
مارو باکساییکه "دوستشون" داریم "امتحان" نکن.
------------
مرا خیال تو بیخیال عالم کرد
سلامتی اونایی که جنبه محبت زیادو دارن ...
ب سلامتی تو...عزیزدل :))))
------------------------
لطف داری استادمن

ارادت و تشکرم رو بپذیر و یادت باشه که من توی هیچ زمینه و عرصه ای استاد نیستم . این لطف فراوان شماست ... قربانت

خلیل جمعه 12 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 18:12 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

ترکیب زیبایی است. با سپاس.

سلام ... محبت فرمودی ... من هم سپاسگزارم

مرضیه یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:00

سلام دوست عزیزم
پست زیبایت را خواندم، خوش به طبع لطیف این روزهایت. درخت هم نشدیم که عابری پای درددلمان بنشیند!

مرضیه جان سلام
چه خوب کردی پس از مدتها آمدی و خوشحالم کردی ... مطمئن باش من و تو اگر درخت میشدیم به جای آنکه عابری پای درددلمان بنشیند ، اره موتوری میآورد و ما را قطع میکرد . امان از دست عابران مزاحم و نفهم که فقط میخواهند بریزند و بپاشند و گوش شان برای حرف شنیدن کر است .
از توجه و محبتت خیلی ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد